اقامتگاه سازگار با محیط زیست سیاگالش جزیرهای است در میان شالیزارها. تنها یک جاده خاکی باریک در حاشیهٔ روستا از بین زمینهای کشاورزی و خانههای پراکندهٔ همسایگان پیچ میخورد و به اینجا میرسد. زندگی روستایی گیلان و البته تاریخچه باغ «سیاگالش» با برنج پیوندی جدا نشدنی دارد.
زمینهای کشاورزی (بِجار/ بیجار) با تغییر فصل هماهنگند و منظرهٔ سیاگالش را رنگ به رنگ میکنند. به زمین محل زندگی خانوادهی کشاورز «پشته» میگویند. پشته خانه باغی است که درخت و بوته و باغچه سبزیجات دارد و پرندگان اهلی و گاو هم در کنار خانواده در همین پشتهها زندگی میکنند، زمین و باغ سیاگالش هم یکی از این پشتههاست.
پیش از ما دست کم چهار نسل از کشاورزان که پیش از ما در این زمین زندگی کردهاند و فرزندانشان را از آب و گل در آوردهاند

خانهٔ شالی، این خانهٔ صد ساله، تا ۱۳ سال پیش هنوز محل زندگی یکی از مادربزرگان سرشناس خانواده بوده ولی پس از فوت او خانه کم کم رها شده بود و از طبقهٔ پایین به عنوان انبار موقت برنج استفاده میشد. سالها پیش از آن اتاق سمت جنوب غربی که ما اسمش را «جلگه» گذاشتیم گرمخانه یا آشپزخانه بوده است. در گوشهای از این اتاق کلاغی چاله یا همان گودی افروختن اجاق قرار داشته و در فصلهای سرد سال زنان خانواده غذاهای خوشطعم گیلانی را روی همین اجاق بار میگذاشتند. خوشههای برنج هم در ارتفاع بالاتر نزدیک به سقف بسته میشده تا حرارت بخورد و خشک بماند. در زمان مرمت اتاق آثار سوختگی و دوده هم بر در و دیوار گلی این اتاق مشهود بود.


در منطقهی ما معمولا یک بار در سال برنج کاشته میشود. گیله مردان از فصل زمستان در تکاپوی آماده کردن زمین برای کشت هستند. وقتی در باغ قدم میزنید میتوانید ببینید که ابزارهای مدرن و قدیمی در کنار هم به کمک کشاورزان همسایه میآیند تا خاک را زیر و زبر کند، تهساقههای زرد شدهی برنج را دوباره به خاک برگرداند، پستیها و بلندیهای زمین را بگیرد و مرزهای بیجار را با گل از نو مرتب کند.
در این فصل گاوچرانکها (پرندگانی سفید رنگ از خانوادهٔ حواصیلیان) به هوای نرمتنانی که با زیر و رو شدن خاک به سطح زمین می آیند در دستههای ۳۰– ۴۰ تایی در نزدیکی باغ پرسه میزنند.



آغاز بهار با خیساندن جو (دانهی برنج) همزمان است، درست مثل سبزه سبز کردن برای هفت سین. وقتی جو کمی جوانه زد، زن گیلانی سینیهای فلزی را پر از دانه برنج میکند و در زمان مناسب سینیها را به خزانهی برنج میبرد.
در فروردین ماه خزانههای پلاستیک کشیدهی سفید از گوشه و کنار زمینهای کشاورزی اطراف ما سر در میآورند. حدود یک ماه یا بیشتر طول میکشد تا جوانههای برنج به اندازهی مناسبی برسند.
زمینها که غرقاب شود کشاورز هم نشاها را به بجار منتقل میکند، دستههای نشای سبز مغز پستهای در اردیبهشت سیاگالش را زیباتر هم میکنند.پیشتر بیشتر زمینها به دست زنان دستکاشت میشد ولی این روزها دست کم در منطقهٔ ما سهم بیشتر نشاکاری به ماشینهای کشاورزی واگذار شدهاست.

بهار با وجین و وجین ِدوباره و سمپاشی و کوددهی ادامه پیدا می کند. شالیزارها سبز میشوند و ساقههای باریک برنج قد میکشد، با تند شدن آفتاب و رسیدن تابستان رنگ عوض میکنند و خوشهها طلایی رنگ میشوند.
در میانهی آتشبار ماه مرداد کم کم جادهها پر از کشاورزان و کارگرانی است که سرگرم برداشت محصولند. جلوی کارخانههای برنجکوبی گونیهای نارنجی لبریز صف میکشند و یک سال کشاورزی به سرانجام میرسد.



برنجی که سر سفرهٔ سیاگالش میل میکنید از نوع برنج هاشمی است و حاصل دسترنج خانوادهٔ عینی است. مزرعهٔ خانوادهٔ عینی درست چسبیده به سیاگالش است و ما هرسال تابستان بیواسطه و با خیال راحت برنجی را که ماه ماه مرحلههای رشد و نموش را دیدهایم از این خانواده میخریم.



